ایستایی در مدار صفر درجه

یکی دوروزی هست گیر انتقال بکاپ بلاگ میهن بلاگم هستم اما بد جوری تو نقطه ی

 شروع موندم همون صفر و صفر

نمیدونم باید بیخیال اون بلاگ بشم یا نه…

هنوز یه امیدی سو سو میزنه  زوده به کل بیخیالش بشم

دوستان قدیمی وردپرس نویس عاجزانه درخواست کمک دارم

!ویرایش شد!

امید کار خودشو کرد!!!

انتقال بعضی از مطالب بلاگ قبلیم به صورت دستی انجام شد

از اونجائی که مایل بودم فقط بعضی از مطالب بلاگ سابقم رو اینجا داشته باشم همش رو انتقال ندادم

 

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: oyax :: Del.icio.us :: Stumble :: Friendfeed :: Twitthis :: Facebook :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

Comments (1)

بالا بردن کرکره ی کافه گودو

مدتهاست که میخوام از سرویس قبلی وبلاگم نقل مکان کنم و مطالبم رو توی

ورد پرس بنویسم

اتمسفر اونجا دیگه اونی که میخواستم نبود

اما خوب هر دفعه یک چیزی مانع میشد
یکم تنبلی بود

یکم عادت بود که به اون محیط داشتم هر چی باشه 3 سال کم نیست

به هر حال این اتفاق باید انجام میگرفت

مقدار کمی بازدید کننده ی ثابت داشتم که مطمئنا نبودشون محسوس

زمان میبره تا کافه گودو یکم قدیمی بشه
اما میگذره…

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: oyax :: Del.icio.us :: Stumble :: Friendfeed :: Twitthis :: Facebook :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

Comments (1)

دلیل سبز!

دلیل سبز

مدتهاست که فکرم به مسئله ی انتخابات و افتضاحی که بعد از اون بهش زده شد مشغول شده

مدام پیش خودم  فکر میکنم چه دلیلی به زدن این گند تاریخی بود

همینجوریش نظام بابت خودسری های[برداشت عمد یا غیر عمدش با شما!] احمدی نژاد بی آبرو شده بود

مگه میر حسین قرار بود کجا رو زیر و رو کنه که تا این حد رهبر و مشتی فرمانده ی زور گو سپاه دچار ترس وافر

شدن؟!

مگه میر حسین قرار بود کدوم قدرت نا مشروع رو از رهبر و بگیر و  مواجیبا و مزدوراش بگیره که اینطوری دیوانه وار

به جون ملت افتادن؟

شواهد این تقلب اینقدر واضح و مبرهنه که هر عقل سلیمی راحت قبولش میکنه  اما رهبر به جای دلجوئی و

ایفای نقش رهبرانه اش با  سادگی  هر چه تمام از یکی از طرفین اعلام حمایت میکنه و با توصیف اون فصل الخطاب

مضحکش تو دهنی محکمی میخوره و فردای روز بعد مردم با حضورشون نشون میدن رهبر حماقت خیلی بزرگی

مرتکب شده

موج خیلی وسیعی از بازداشت و شکنجه شروع میشه کله گنده ی سابق و معروف و غیر معروف هم فرقی

نمیکنه و این وضعیت شامل حال خیلیا میشه

اخبار شکنجه ها خیلی سریع[پاورقی:!–>>کهریزیک–<<!]صدر اخبار رو میگیره و آبرو ریزی خیلی بزرگتری بوجود

میاد.
آبرو ریزی بعدی دستور رهبری برای  جمع آوری رای به وزیران پیشنهادی دولت احمدی نژاد بود که این دفعه به

دست هم مسلک و همفکر احمدی نژاد,باهنر  اعیان میشه , بود.

مدت زیادی نمیگذره تهدیدات رهبری و مزدوراش برای کنترل اوضاع روز جهانی قدس شروع میشه

روز قدس سر میگیره و تو دهنی خیلی محکمتری نسبت به دفعه ی قبل نصیب رهبری میشه

هر عقل سلیمی میتونه این تحلیل رو داشته باشه که با تهدید و شکجه و امثالهم راه به جایی نمیبره!!

با اختلاف زمانی خیلی کمی جلسه ی سازمان ملل در نیو یورک شکل میگیره و به شکل مضحکی آبروی نظام 

رهبر احمدی  نژاد و البته اون قشر بسیار قلیل به سادگی آب خوردن به میره

پر واضحه که نظام تا الان آبرویی براش نمونده

این هزینه برای نظام,برای باقی موندن احمدی,برای جلوگیری از ورود میر حسین موسوی به چه  دلیل صرف

شده ؟ واقعا چه دلیلی برای این همه گند تاریخی وجود داشته؟!!

Comments (1)

چیز سبز!

چیز سبز!

مدتی بود اصلا حال و حوصله ی نوشتن نداشتم

اتفاق خیلی خاصی نیوفتاده داده بود و دلیلی نمیدیدم که بخوام بعد از مدتها دل مشغله هامو توی بلاگم بیارم

 افتضاحات زیادی که توی این هفته افتاد اصلا قابل چشم پوشی نیست!!

هیچ وجدان بیداری نمیتونه سرشو بندازه پایین و بی تفاوت از کنارش رد بشه!

وقتی بهش فکر میکنم میبینم میتونم به نتیجه های زیادی برسم

احساس میکنم بد طور به شعورم توهین شده

احساس میکنم تو دهنی محکمی خوردم

احساس میکنم یه بازیچه بودم

این توهین خیلی بزرگیه که توی چشمات زل بزنن بگن توی نمیفهمی خوب و بدت کدومه

ما باید تصمیم بگیریم تو باید چکار کنی!!

آره این توهین بزرگیه که فکر کنن شعور تو به اندازه ی یه حبه قنده که اینطوری با این دروغهای مضحک بخوان

سر و ته شو به هم بیارن!

آره آره آره

اما

 ما از حقمون نمیگذریم!!

ما اجازه نمیدیم حقمون خورده بشه!!!

دنیا بدونه این آدم انتخاب ایران نیست!!

دنیا بدونه اکثریت ایران احمدی نژاد رو رئیس جمهور خودشون نمیدونن!!

دنیا بدونه ما ها فقط آرا سبزمون رو میخوایم

دنبال هیچ چیز دیگه ای نیستم

حاضریم از همه ی داشته هامون بزنیم ولی  مثل احمقها هر چی بهمون گفتن چشم نگیم!

رهبر نظام , رئیس جمهور درغگو و متقلب و همه ی بگیر و مواجیبشون بدونن میر حسین و ماها تا رای هامونو

پس نگیریم عقب نشینی نمیکنیم.

 رئیس جهمور دروغگو و متقلب و همه بگیر و مواجیبشون بدونن مردم اینجا::: ایران::: روستاهای

پشت کوه , کشورهای آفریقایی کومور گینه ی بیسائو و … نیستن که با عوام فریبی 24 ساعته توی رسانه ی

ملی شعورشون::: خریده::: بشه!!

این قصه ی دراز ادامه دارد برادر…!!

 

Comments (1)

دوستان فراموش کار

دوستان فراموش کار!

داشتم چهل چراغو میخوندم ،چشمم به یه مطلب خورد که دیدم به یکی دو مطلب قبلیم (مخصوصا پست یکی مونده به اخریه)خیلی ربط داشت.مطلب جالبی بود,گفتم بذارمش بد نیست::::

شده تا حالا تنها باشی؟تنهای تنها؟

حس كردی كه یه نفر پیشت هست.حس می كنی یكی هست كه بتونه حرفاتو بشنوه.

بهتر از هر كسی كه فكرشو بكنی.احساس می كنی یكی هست كه میتونه سنگ  صبورت باشه.فكر می كنی یكی هست كه انگار  از مدت ها قبل می شناختیش.یكی كه كه  همه تنهائیاتو پر كرده.

می تونی باهاش راحت تر از هر دوستی حرف بزنی و بدون اینكه چیزی بگی،بهترین حرفها رو از

دهن اون بشنوی.مگه آدم چند تا دوست خوب توی دنیا داره كه بتونه باهاش حرف بزنه و درد و دل كنه؟ مگه كدوم دوستیه كه همیشه پیش آدم باشه و هر وقت ازش چیزای بخوای اونو در اختیارت بزاره؟مگه كدوم دوستیه كه همیشه پیش آدم باشه و هر وقت ازش كمك بخوای بدون كلامی بهترین كمك ها رو به آدم بكنه؟

همیشه وقتی تنها می شی خدا رو در كنار خودت میبینی.همیشه هر وقت كه با مشكلات بزرگ

مواجه می شی خدا رو صدا  میكنی.همیشه هر وقت دستت  از همه دوستات كوتاه شد،یاد بهترین دوستت می افتی و همیشه این جور موقعهاست كه خدا رو در تمام وجودت حس میكنی.

خدا همیشه پیش ماست.فقط نمیدونم چرا گاهی،دوست های فراموش كاری میشیم.

راستی چه حیف كه ننوشته كه این متنو كی نوشته!

نوشتن دیدگاه

لااقل میتونیم دعا کنیم…

لااقل میتونیم دعا کنیم…

کم کم داریم به آخر این سال لعنتی نزدیک میشیم،نمی دونم با تموم شدنش بدبختی هائیم که با خودش آورده بود می بره یا نه!

کاش چاره ای جز امید وار بودن بود(نه منتظر موندن صرف)،یه راهی که با اون می شدخیلی چیزا رو تغییر داد،خیلی چیزا رو معنی دار یا معنی اونا رو عوض کرد.

نمی دونم شایدم به این خاطر سال بدی بوده که به بدترین نحو ممکن شروع شد،ولی خوب حداقل تو بیشتر از نصفش خودمو گناهکار نمی دونم.

نمی دونم خودمو باید برای تبریک گفتن به مناسبت سال نو آماده کنم یا نه می ترسم تبریک گفتن سال جدید از طرف کسی که سال خوبی نداشته برای طرف مقابلش شوم باشه.

ولی خوب حداقل میتونم دعا کنم که سال خیلی خوبیو شروع کنین که در ادامش …

هرچند مطمئن نیستم میتونم این کار و در مورد خودمم میتونم انجام بدم یا نه!

بنابرین به هیچ کس فرا رسین سال جدید و تبریک نمی گم فقط دعا می کنم که….

 

نوشتن دیدگاه

خدا هم هست!!

خدا هم هست!!

بعضی وقتاممکنه برای آدما یه اتفاقاتی بیافته که باعث بشه یه چند تا نتیجه برسن در ادامه بازم ممکنه با روی دادن یه اتفاقاته دیگه نظرشونو تغییر بدن یا به اون نظری که دادن ایمان بیشتری پیدا کنن بازم ممکنه این نتیجه گیری غلط یا صحیح باشه.

یکی از این(نمیدونم شایدم اون) نتیجه گیریها  که این روزا خیلیا میکنن واژهء بسیار زیبائی که در عین حال میتونه خیلی هم غم انگیز باشه تنهائیه.

رسیدن به این نتیجه که خیلیا اون طوری که تو دوست داری رفتار نمیکنن،رسیدن به این نتیجه که  ممکنه خیلیا اون رفتاریو که تو دوست داری هیچ اعتقادی بهش نداشته باشند،رسیدن به این نتیجه گیری که علاوه بر بعضیا خودتم در حق خودت بد کرده باشی.

همه اینا ممکنه پله های قبل از رسیدن به نتیجه تنهائی باشه!

درست وقتی که به صحیح بودن این نتیجه گیری مطمئنی یه اتفاقی رخ میده،یه حسی در آدم بوجود می آد شایدم یه ندای درونیه که بهت میگه نه تو تنها نیستی،اشتباه میکنی،چشماتو خوب باز کن،ببین ببین،آخه مگه میشه خدا به این بزرگیو نبینی؟فکر کردی کی بوده که نذاشته احساس نا امیدی کنی؟

نمیدونم درمورد چند نفر این نوشته هادرسته ولی حداقل میدونم در موردمن یکی بی شک درسته.

نوشتن دیدگاه

آقای محترم پس ادبت کو؟!!

آقای محترم پس ادبت کو؟!! 

اول این هفته بر خلاف هفته های قبل که به خودم گفته بودم دیگه سراغ قسمت زورخونه نرم(قسمت میلهای رسالی به چهل چراغ) ولی رفته بودم نرفتم.تا اینه یکی از دوستام بهم زنگ زد و گفت اسممو توی این قمست دیده و جواب دادن::(((یه کم با ادب تر لطفا))) 


دوست دارم مخاطب اصلیم تدی خواهر بزرگترم باشه.تو نظراتی که در نقد از مطالبم در مورد مقاله بزرگمهر آورده بود شیوه درست نقد کردن استفاده نکردن از هر گونه توهینی هست.همچنین اضافه کرده بودقبول داره که بزرگمهر اشتباه کرده ولی تو نمی بایست از کلمه بیجا کرده استفاده میکردی.

شاید من قبول کنم در قبال اشتباهاتی که بزرگمهر انجام داده نباید از یعضی از کلمات استفاده میکردم ،در همین حد(( من اگر حرفیم زدم فقط متوجه بزرگمهر بوده نه کسی دیگه ای ))نه اینکه جلال سعیدی (یکی دیگه از دلقکهای ۴۰چراغ)در جواب میلم بگه یه ذره با ادب تر لطفا.

خیلی دوست دارم من کجا بی ادبی کردم و آیا تا این حد بوده که جلال سعیدی باید به من بگه لطفا مودب باش.

دوستی که این خبرو بهم داده بود اینم اضافه کرد که جلال سعیدی و کلا سیاست این صفحه به تمسخر گرفتن میلهای این و اونه تو مگه چی میل کردی که اینو بهت گفته؟

فکر کنم آخرش یه عذر خواهی هم بهشون بدهکار بشم!!!!

 

نوشتن دیدگاه

مهملات چاپ شده در مجله ۴۰چراغ

مهملات چاپ شده در مجله چهلچراغ

در مورد مطالب چاپ شده توسط شخص بزرگمهر شرف الدین در مجله ۴۰ چراغ تحت عنوان(که از قضا تیتر اول مجله هم بود)من از وبلاگها:::از این ویلاگهای لعنتی متنفرم:::

 لازم دیدم به چند نکته اشاره کنم.

۱-شخص بزرگمهر خیلی بیجا کرده بین نسل حال و قدیم(که از قضا شروع کننده وبلاگ نویسیم هستند)خط کشی کنه بزرگمهر باید بدونه فرقی بین مقدار  شعور و شخصیت آدمای معروف(شاهان-سیاسیون-ورزشکاران و ….)و عده ای پسر و دختر که برا دلشون مینویسن نداره و موقعیت اجتماعی اونا نمیتونه معیارسنجش شعور و شخصیتشون باشه.

۲-شخص بزرگمهر باید بدونه اونی که از روی سادگی آخر میلش بعد از خدافظی آدرش بلاگشو میاره مثه منو خیلیای دیگه فکر میکرده بزرگمهر آدمه و اگه میفهمید اینجوری نامشو مورد تمسخر قرار میدی هرگز به خودش اجازه نمیداد به کسی به نام بزرگمهر میل بزنه.

۳-شخص بزرگمهر باید بدونه بلاگهایی هم هستند که ارزش خوندن دارنو و حرف نویسندش خرف دل خیلیاس و با مطالب خودش که از قواعد قرون وسطائی پیروی میکنه زمین تا آسمون تفاوت داره.

۴-شخص بزرگمهر باید بدونه علاوه بر اون گروه بندی هاییم که انجام داده بلاگهاییم هست که تحت هیچ شرایطی اندک شباهتی با تصاویر مالیخولیایی که از نویسنده های بلاگهای مورد نظر خودش تو مخش درست کرده ندادرن.

مطمئنا مقاله چاپ شده توسط بزرگمهر شرف الدین جای نقدی بیش از این اینه داره ولی از اونجائی که شخصیت مرده اون ارزشی برام نداره لزومی به کش دار کردن مطلی نمیبینم.

 

نوشتن دیدگاه

« Newer Posts